حدود هفت هش سالی میشد که به غسال خانه بهشت زهرا نرفته بودم ، آن زمان راهرویی بود بیست متری باعرض چها متر که با پنجره ای تمام شیشه ای به اتاق های وصل می شد که درون هرکدام چهار جنازه را می شستند ، اما دیروز که دوباره وبرای تشیع عزیزی به آنجا رفتم ، همه چیز فرق کرده بود و تبدیل به مجموعه ساختمان های مرتب وشکیلی شده بود با طاق و گنبد های متعدد سیمانی سفید و پنجره های رنگی و فضاسازی زیبای محیطی ، تمام فرایند تحویل و شستشوی ، اطلاع رسانی از وضیعت متوفی به صورت برخط از مانیتور های که در وسط سالن انتظار نصب شده به اطلاع خانواده ها عزادار می رسید ، وبه دلیل رعایت نکردن مردم در عدم تصویر برداری از جنازه ها ،درهای تماشاکده رو بسته بودند و دیگر کسی نمی توانست به تماشای شستو شوی اجساد بنشیند .

جنازه را تحویل گرفتیم در مکان تعبیه شده نماز خواندیم ، جنازه را به آمبولانس رساندیم و خودمان رفتیم به قطعه و ردیف از پیش تایین شده ، صدها گور آماده شده با بولک های سیمانی مرتب و مشبک آماده برای بارگذاری ، هر کدام در سه طبقه فقط به قیمت یک میلیون و پانصد هزار تومان . میکروفون مداح را ما همراه داشتیم ولی اگر نبود هم ، هیچ مشکلی نبود چون به وفور آنجا موجود است . درکل اگر خواستید طرز کار یک مجموعه نظام مند وسیستماتیک را ببینید سری به بهشت زهرا بزنید .