فیلم را پنج شنبه ودر خارج از روز های نیم بهاء (شنبه و سه شنبه ) در سالن اصلی سینما سپیده دیدیم ، با رفیقی که رایش را زده بودم که بیا برویم سراغ یک فیلم خوب، که کلی جایزه داخلی و خارجی گرفته است، فیلم درساژ((dressage) یا خَرامِش رشته‌ای در ورزش سوارکاری است که در، درجهٔ اول آموختن رفتارهایی (چرخیدن، ایستادن، پرش،...) است که از اسب انتظار می‌رود هنگامی که به او اشاره می‌شود (تغییر تون صدا، صدا زدن)، با استفاده از پاها، دستان، افسار،انجام دهد. این رشتهٔ ورزشی یک هنر نیز محسوب می‌شود، زیرا جستجوی زیبایی حرکات و رفتار یکی از مهم‌ترین اهداف آن می‌باشد) درامی که به منوال کارهایی بسیار زیاد حداقل این دو ده ی اخیر که در پی جایزه های جشنواره های مختلف داخلی خارجی ساخته می شوند، نگاهی کاملا یک سویه به اتفاقات روزمره ی زندگی دارند نگاهی سرد و چرک  ، به روابط آدمها ، فرقی نمی کند ارتباط پدر دختری، مادر دختری، ارتباط با رفقا و ..، همه وهمه فقد یک وجه دارند وجه دروغ گویی و خیانت و آدم فروشی و بی مرامی تنها آدم های که درفیلم کمی مهربان و با مرام معرفت هستند یا کارگران افغانی اند یا پیرمرد از کار افتاده ی ضعیف که آنها هم هیچ کاری از دستشان بر نمی آید جزء نگاه کردن و افسوس خوردن ، بماند همان دوسه نفر را هم در فیلم جا داده اند برای نشان دادن ظلمی که بهشان می رود، خلاصه اگر می خواهیم ستمگری را هم نشان بدهیم باید ستمدیده و جبار را باهم داشته باشیم، حالا برای نمایش این همه بی معرفتی نیاز به سرما داریم تا روابط یخزده ی بین آدم هارا به نمایش بگذاریم بناربراین باید ریتم فیلم کند شود ، پدر مادر هردو کارمند خسته ی همیشه نباش هستند که شب نرسیده می خوابند و فارغ از همه ی آنچه دارد بر سر دخترشان می اید، کاراکتر اصلی دختری به روال تمام دختران سرکش و رنج کشیده یاغی و فمنیست با موه های کوتاه ودوراز جذابیت های زنانه، در فیلم همه ی آدم ها را می شود خرید تنها کسی که خود را نمی فروشد همین دختر است و این یکی از نقاط قوت و خوب فیلم است ، چون عادت کرده ایم به فیلم های منفعلی که هیچ کس در مقابل جور و جفای که در حق ش می رود نمی تواند کاری کند و تنها تماشگر این بدبختی و نکبتی است که اطرافش را فرا گرفته ،همیشه سوالم این بوده چرا سینمایی ما همه چیز را یک طرفه و فقط وجه سیاه آن را می بیند در صورتی در بدترین زندگی ها و مشکلات هم پرتوهای از امید و شادی را می توان دید و دوم انکه چرا راه حلی هرگز ارائه نمی شود چرا قهرمانان مبارزه نمی کنند و چرا در آخر تمام فیلم ها قهرمانانی که نداریم به خاک وخون کشیده می شوند و به فنا می روند و تماشاچی بیچاره را در حاله ای از ناامیدی و یاس بدرقه می کنند به خانه هایشان. نام فیلم درساژ به این اشاره دارد که تمام آنچه یک نوجوان پاک در این جامع و خانواده می تواند بیاموزد چیزی جزنارفاقتی و نادرستی نیست.

در صورتی که در واقعیت همیشه ی تاریخ خیر وشر و سیاهی و سفیدی همیشه و همجا باهم بوده اند .